Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایران آنلاین»
2024-05-03@21:26:57 GMT

بزم رزم

تاریخ انتشار: ۲۲ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۹۷۱۲۵

روزنامه ایران: در این میان فیلم‌هایی که در حوزه مقاومت و جنگ ساخته شده‌اند، مثل همیشه پای ثابت فهرست آثارند و تجربه ادوار گذشته جشنواره نشان داده که این مستندها، نه تنها در بخش شهید آوینی (که ویژه آثاری از این دست است) بلکه در دیگر بخش‌های رقابتی هم حرف‌های مهمی برای گفتن دارند. در گزارش پیش رو، فارغ از ارزشگذاری و امتیازدهی به مرور کلی برخی از آثاری که مستقیم یا غیرمستقیم به حوزه مقاومت مربوط هستند پرداخته‌ایم تا به نوعی یک فهرست ویژه پیش روی ذائقه سخت پسند مخاطبان خاص این دسته از مستندها بگذاریم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


«سه نهزارم»؛ بهروز نورانی پور- شنگال زمین پردردی است و آن درد هنوز هم ادامه دارد. پیش از این داعش بود و درد اسارت و بردگی و اکنون درد تاوان گناهی که هیچ اختیاری در انجام آن نبوده است. همه تلاش‌ زنان برای اثبات بی‌گناهی‌شان و نگه‌داشتن فرزندانی که قادر به نفی مادرانگی خود نسبت به آنها نیستند راه به جایی نمی‌برد و از همین رو از حداقلی‌ترین حقوق شهروندی در سرزمین مادری‌شان محروم می‌شوند. نورانی‌پور پیش از این مستند دیگری هم درباره رنج زنان در بحران داعش تولید کرد که مورد توجه جشنواره‌های مستند قرار گرفته است اما این بار و در مستند «سه نهزارم» از دیدگاهی دیگر به این مسأله پرداخته است.
«ردی از یک مرد»؛ ساسان فلاح فر- اهالی باصفای روستای قنات ملک، هنوز باورشان نیست که آن مرد رفته است! آنها که قاسم برایشان هنوز همان قاسمی بود که همپای‌شان به آبیاری زمین می‌آمد و بیل دست می‌گرفت، تا پیش از اینکه خبر رفتنش را بشنوند، زیاد متوجه بزرگی و عظمتش نبودند و حالا هم برایشان آه و حسرت مانده و ردی که از او همه‌جای روستا هست. کدخدا و کوثر و سلیمان و دیگران، هر کدام آن تصویری را که از همشهری‌های خود در ذهن دارند  می‌گویند و ما که تصاویر زندگی معمول آنها را ضمن شنیدن خاطرات می‌بینیم متوجه می‌شویم که اویی که مقتدرترین و تأثیرگذارترین شخصیت امنیتی و نظامی غرب آسیا بود، هیچگاه ریشه‌های خود را فراموش نکرد و مصرانه و مستمر بازگشت و کنارشان ماند و برایشان خاطره ساخت.
«قرار روز شانزدهم»؛ سید محمد احسان اصغرزاده موسوی- صداها، صداهایی که پیداست هر کدام نسبتی با عمار دارند، گام به گام و به نوبت قصه حضور او در یکی از سخت‌ترین معرکه‌هایی که تاریخ جنگ‌های بشری به خود دیده را تعریف می‌کنند. اگر نبودند تصاویری که ابوعباس و دیگر دوستان در تمام مدت حضور خود در میدان نبرد و پشت آن گرفته‌اند و اگر چهره پرانرژی و گیرای عمار را ندیده‌ بودیم، گمان بر این می‌رفت، کسی که در یاد سرباز و سردار مانده، خود یکی از فرماندهانی است که سال‌ها تجربه رزم دارد و مویی در آسیاب زمانه سفید کرده، اما نه، چنانکه از مستند «قرار روز شانزدهم» پیداست، عمار جوانی است که نه پیش از این جنگ را دیده، نه امام را و نه حتی انقلاب را با این همه او یکی از فرزندان روح‌الله است، از نسل دوم انقلاب که خیلی زود به‌عنوان یکی از قهرمان‌های بزرگ مدافع حرم حضرت زینب(س) بدل شد.
«پاییز پنجاه سالگی»؛ محسن اسلام‌زاده- روزی روزگاری چند زن از اهالی روستاهای جنوب کرمان از ترس جان و آبرو، نواری را پر کردند و فرستادند پیش قاسم سلیمانی و از جور نامردمانی که دست از عرض و مال و اولادشان برنمی‌داشتند شکایت کردند. حاج قاسم هم، هر که را از همرزمان دوران جنگ باقی بود  بسیج کرد تا غائله اشرار جنوب و جنوب شرق کشور را بخواباند. یکی از همین همرزم‌ها، محمد جمالی بود، همان سرباز ساده کرمانی عملیات کربلای پنج که حالا دارد برای ما با لهجه‌ای شیرین داستان خودش را تعریف می‌کند، داستانی که زیاد از ما دور نیست اما چنان عجیب و غریب است که به سادگی نمی‌توان هضمش کرد.
«جای زخم جنگ»؛ عرفان حسن زاده- صدای خسته و زخمی مادرانه‌ای، راوی داستان‌های شهر جنگی است؛ زنی از ژرفای تاریخ که روزی ملکه شهر بوده و حتی پس از مرگش به شهر بازگشته و همچنان نظاره‌گر مهاجمان و مدافعان شهر است. داستان مستند «جای زخم جنگ» را زنوبیا، ملکه پالمیرا برایمان روایت می‌کند، اویی که در این هزاره‌ها، بارها و بارها رد خون و خرابی را بر شهر دیده، این بار اما از حد شقاوت و وحشیگری غارتگران شهر در عجب است. از جنایت سیاهپوشانی که هم مردم را سر بریدند و هم مجسمه‌ و تندیس‌ها را و حتی به ستون‌های سنگی شهر که از گزند سال‌ها در امان مانده بود، رحم نکردند. ملکه شهر تدمر در سوریه، بزرگترین جنایت داعش را نه انفجار و انتحار، که سر بریدن تاریخ می‌داند.
«رضایت مادر»؛ امین لطفی- داستان با توصیف ارتباط پدر با درخت توی باغچه شروع می‌شود و بعد هم معارفه خانواده؛ در ادامه همه درباره امیر صحبت می‌کنند، فرزند آخر خانواده که گوینده اول شخص گفتار متن هم است. وقتی او کلاس پنجم بود، هنوز جنگِ هشت ساله تمام نشده بود، پس با اصرار و خواهش از مادر خواست رضایت بدهد تا برود پشت جبهه و حتی شده به اندازه واکس زدن و ظرف شستن به کار رزمنده‌های نبرد حق علیه باطل بیاید. ضمن اینکه مصاحبه‌شونده‌ها خاطرات‌شان را از آن روزها می‌گویند، عکس‌ها، تصاویر آرشیوی و چند صحنه بازسازی شده با جلوه‌های شنیداری آشنای آن روزها که به محتوای نماها بیاید، جملات را کامل می‌کنند، اما از جایی به بعد یک دوگانگی را متوجه می‌شویم که تصوراتمان را نسبت به سوژه به هم می‌ریزد و همین تکنیک ساده است که ما را پای صحبت پدر و مادر امیر نگه می‌دارد تا از منش و سرنوشتش برایمان بگویند.
«در پس جنگ»؛ محمد حسین محمودیان- افغانستان همیشه برای ما مسأله است، ما همیشه مهاجران افغانستانی را می‌بینیم و اخبار کمی آنسوتر را می‌شنویم و حسرت می‌خوریم که چرا فقط ویرانی نصیب این خاک است؟ چرا این کشور گونه‌گون و پر رنگ و فرهنگ همیشه درگیر چندپارگی و جنگ است؟ اما اگر کمی عقب‌تر برویم، جایی که آخرین بازمانده حکومت سلطنتی نوع حکومت را به ریاست جمهوری تغییر داد و البته بعدترش که دست شوروی کمونیست در افغانستان باز شد،  نشانه‌هایی از اتحاد دیده می‌شود، آنجا که مردم دین و آیین‌شان را در معرض خطر دیدند و هویت افغانستانی‌شان را در مرز نابودی، سپس همه دست به دست هم دادند و در چند مرحله میهن را بازستادند و بر ابرقدرت آن روز فائق آمدند، هرچند این اتحاد چندان به طول نینجامید و باز میهنشان از دست رفت اما همین دوره را می‌توان به‌عنوان این نشانه شناخت که آری، در افغانستان هم می‌شود متحد بود و به حبل‌المتین اسلام و ملیت چنگ زد و وطن را ساخت. این جان حرف محمد حسین محمودیان در مستند «در پس جنگ» است.
«سنگ‌های مرز» و «دیوارهای مرز»؛ روح‌الله اکبری و فاطمه مرزبانی، هر دو مستند یک موضوع دارد، جنگ تمام شده اما انفجار و جراحت و رنج برای مردم مرزنشین باقی است. هر از گاهی در دور دست، یا نزدیک، زیرپای چوپانی، یا پیش چشم کودکی یک تکه آهن خشک زنگ‌زده منفجر می‌شود و زندگی او و خانواده‌اش برای همیشه تغییر می‌کند، هر چند زندگی همواره ادامه دارد اما این ناگزیر آزارگر، تا کجا از جان و توان مردمی که همیشه پاسدار حدود این سرزمین کهن بوده‌اند می‌کاهد و چاره چیست؟ هر چند کار سخت است ولی انگار ضرورت یک راهکار جدی و قطعی که پایان‌بخش داستان جاماندن دست‌ها و پاها باشد در کار نیست.و در پایان، نیک می‌دانیم که آثار دیگری هم در حوزه مستندهای با موضوع مقاومت و ذیل عنوان شهید آوینی بوده‌اند که نامشان در این مقال اندک نیامده‌ است و هم مستندهایی بوده‌اند که نتوانسته‌اند از ملاک‌ها و سلایق هیأت انتخاب بگذرند و راهی برای دیده شدن بیابند و صد البته این هر دو هیچ از ارزش زحماتی که تیم تولید برای به ثمر نشاندن مستندهایشان کشیده‌اند نخواهد کاست. مستند خوب، هر طور که باشد راه خود را به چشم مخاطب علاقه‌مند باز خواهد یافت و این نگاه بیننده است که جایزه دیده شدن را به اثر اهدا خواهد کرد.

انتهای پیام/

mdi-penمحمداحسان مفیدی‌کیا

منبع: ایران آنلاین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۹۷۱۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بارش باران بهاری موجب آبگرفتگی معابر در شهرهای آذربایجان غربی شد

دریافت 26 MB

به گزارش خبرنگار مهر، روز جمعه بازش باران بهاری موجب آبگرفتگی معابر در مناطق مختلف استان آذربایجان غربی شد.

کد خبر 6096051

دیگر خبرها